یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 20 تير 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی

هر لحظه به شکلی بُتِ عَیّار بَرآمد
دل بُرد و نهان شد

هر دم به لباسِ دگر آن یار برآمد
گه پیر و جوان شد

گاهی به تَکِ طينتِ صَلصال فُرورفت
غَوّاصِ مَعانی

گاهی زِ تَکِ کَه گِلِ فَخّار برآمد
زآن پس به جهان شد

گه نوح شد و کرد جهانی به دُعا غرق
خود رفت به کشتی

گه گشت خلیل و به دلِ نار برآمد
آتش، گُل از آن شد

یوسُف شد و از مصر فرستاد قَمیصی
روشنگرِ عالَم

از دیدۀ یعقوب چو انوار برآمد
تا دیده عیان شد

حقّا که هم او بود که اندر یَدِ بَیضاء
میکرد شُبانی

در چوب شد و بر صفتِ مار برآمد
زآن فخرِ کَیان شد

میـگشت دَمی چند بر این روی زمین او
از بهرِ تَفَرُّج

عیسی شد و بر گنبدِ دَوّار برآمد
تسبیح کُنان شد

بالجمله هم او بود که میـآمد و میـرفت
هر قَرن که دیدی

تا عاقبت آن شکلِ عَرَبــوار برآمد
دارایِ جَهان شد

مَنسوخ چه باشد؟ نه تَناسُخ به حقیقت
آن دلبرِ زیبا

شمشیر شد و در کفِّ کرّار برآمد
قَتّالِ زمان شد

نی نی که هم او بود که میــگفت أنَا الحقّ
در صوتِ الهی

منصور نبود آن که بر آن دار برآمد
نادان به گُمان شد

«رومی» سخنِ کُفر نگفته ست و نگوید
مُنکِر مَشَویدَش

کافِر بُوَد آن کس که به انکار برآمد
از دوزخیان شد